قصه ای واقعی اززنده شدن مردگان درزمان خلافت عمربن خطاب وصحبت بامسلمانان...
 
راه خدانزدیک است
هرچیزکه شمارابه خدانزدیک می کنداینجاست
 
 

 

داستان زنده شدن یکی ازاصحاب عیسی(ع)وتکلم بامسلمانان درنهاوند...

 

صاحب کتاب (سیرالصحابه)روایت کرده است که فتح نهاونددرزمان عمربن الخطاب وبه دست سعدبن ابی وقاص صورت گرفت.

وچون به نهاوندرسیدندبه بطله که موءذن بودامرکردتااذان عصررابگوید.وقتی موءذن شروع به اذان گفتن کردوگفت:(الله واکبر)،ازکوه صدایی بلندشدوگفت:کبرت تکبیراً وچون موءذن گفت:(اشهدانْ لااله الاالله)،بازصدایی ازکوه گفت:این کلماتی است که اهل آسمانهاوزمین آنهارامی شناسند.

وقتی موءذن گفت:(اشهدانْ محمّدٌرسول الله)،آن صداگفت:پیامبرامّی(درس نخوانده)است.سپس موءذن به صاحب صداگفت:ماصدایت راشنیده ایم امّاتوراندیده ایم؟برای ماظاهرشو.

دراین حال آن کوه شکافت وشخص بلندقامتی که موهای سرش سفیدوریشهای بسیارانبوهی داشت ظاهرشد.موءذن گفت:خداتورارحمت کند،کیستی؟

گفت:من رغیب هستم.موءذن گفت:ازاصحاب کیستی؟گفت:ازاصحاب عیسی بن مریم(ع).موءذن گفت:به چه سبب دراین کوه توقّف کرده ای؟گفت:درزمان سیاحت حضرت عیسی(ع)بااوبه این مکان رسیدم وبه اوبخوبی خدمت کردم.

آن بزرگواربه من فرمود:اگرحاجتی داری ازمن بخواه تاازخداوندعالم برایت درخواست نمایم.عرض کردم بله.حضرت فرمود:آن حاجت چیست؟عرض کردم:ازشماشنیده ام که فرمودی پس ازآنکه خداوندشمارابه آسمانهابالابردپس ازمدتی طولانی پیامبری ظهورخواهدکردواوپیامبرآخرالزّمان خواهدبود.

پس ازتومی خواهم مراتاآن زمان زنده نگهداری.پس حضرت عیسی(ع)دستم راگرفت وفرمود:دراین کوه ساکن شوکه خداوندتوراازچشم خلق روزگارمخفی میدارد،تاآنکه دراین مکان لشکری ازامّت محمّد(ص)میرسندودرنزدیکی تومنزل می نمایندوتوصدای موءذن آنهاراخواهی شنید.

عرض کردم:ای پیامبرخداآیاآن موءذن رامی شناسی؟حضرت فرمودهمه ی آنان رامی شناسم وامرآنان عجیب ترین کارهاست واسم آن موءذن(بطله)است.وبه من ازآنچه درامّت اصحاب این پیغمبرمبعوث وبغض وعداوت ایشان باوصیّ اوواهل بیت او(ع)خبرداد.

ای موءذن!آن پیامبرموعودچه شده است؟اسم اومحمّد(ص)است.موءذن گفت:دنیاراوداع گفته وبه عالم بقارحلت نموده است.گفت:پس ازاومتولّی امرامت اوچه کسی شده است؟

گفت:ابوبکرکه اونیزوفات کرده است.گفت:پس ازاوچه کسی آمده است؟موءذن گفت:عمربن خطاب.گفت:به عمربگوباوصیّ فعلی امری رابجاآورده ایدکه احدی ازامتهای گذشته به این نحوبجانیاوردند!!

تباه ونابودبادحال امّتی که باوصیّ پیامبرخودچنین مخالفتی نمودند.سپس علائم چندی ازآثارظهورصاحب الامر(عج)ونزول حضرت عیسی بن مریم(ع)ذکرنمودوداخل کوه رفت وغایب شد.

سعدبن ابی وقّاص تفصیل ماجرارابه عمرنوشت وچون نامه ی اوبه مدینه رسید،عمربه منبررفت ونامه ی سعدراخواندوگریه ی شدیدی نمودومسلمانان هم پس ازشنیدن گریه کردند.سپس عمرگفت:قسم به خداکه بطله ورغیب وحضرت عیسی(ع)همه راست گفتندزیراکه رسول خدا(ص)این واقعه رابه من خبرداده بود.

دراین حال ازمیان جماعت مردی برخاست وبه عمرگفت:به درگاه الهی توبه وانابه کن وحقّ رابه اهلش برگردان،امّاهوای نفس وحبّ دنیاوریاست مانع ازآن بودکه عمرآنرابپذیرد!!

همچنین این حدیث به نقل ازعبدالقادرشهرزوری وابوسفیان دمشقی وضیاءالدین شافعی(عالمان سنی وغیرشیعه)درکتاب ((دلائل النّبوة))نقل شده است.

منبع:کتاب بسیارزیبای داستانهای عجیب وواقعی ازمردگان زنده شده

نویسنده:ستّارپورابراهیم گلرودباری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 21:48 :: توسط : معجزه دات کام

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه خدانزدیک است و آدرس rahehagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 217491
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 217491
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1